لیسانس 4 ساله

ساخت وبلاگ
راستی که در ذهن چیزی به عنوان استاندارد به معنای این است که آن چه هست کافی نخواهد بود. پس زدن آنچه که هست کافی نیست چرا که آنچه هست بهتر از هیچ است. خراب کردن آسان نیست ولی خراب کردن به زیبایی سخت تر است و خراب کردن به زیبایی و ساختن چیزی بهتر که ده ها برابر زیبا تر است بسیار سخت تر است.  خلق کردن به معنای سپردن انجام کار به زمان است. این کمی در تضاد با قدرت اختیار است. قدرت اختیار میخواهد بخواهد و برآورده شود ولی خلق میخواهد که آنچه دیدنی و نادیدنی است احساس شود و سختی آن حس شود. میخواهد این فکر و آگاهی شخص نباشد که جزییات را به هم متصل میکند و می آفریند. میخواهد آنچه در آگاهی حضور دارد نتیجه را ببیند و شگفت زده شود.  میخواهد آگاهی جزییات را ببیند و احساس کند. کار آگاهی فکر به جزییات نیست. آگاهی توانایی فکر کردن به همه ی جزییات را ندارد. این قدرتی است که خالق میخواهد احساس کند. لیسانس 4 ساله...
ما را در سایت لیسانس 4 ساله دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : cmostfet1 بازدید : 9 تاريخ : چهارشنبه 16 خرداد 1403 ساعت: 5:43

قدیم تر ها زندگی روی چرخی بود که هر گاه میخواستم میتوانستم دفترم را به آن تماس دهم و از چرخشش بنویسم اکنون درگیر ابعاد درگیر زمان درگیر تاریکی و روشنی. دیگر نمیتوان به راحتی نوشت، آنچه نوشتنی است در قالب افکار نمیگنجد پیوستگی به اندازه ای نیست که بتوان یک جمله را به آن پیوست داد پیش از آن که دستم به او برسد، رفتنم فرا میرسد پیش از آن که رسیدنم فرا برسد، رفتنم را میبینم و پیش از رفتنم،  رسیدنم را میبینم و از او میگریزم و او را میبینم که بعد از رسیدنم منتظرم خواهد بود ولی او که رسیده است به من میگوید، رفتنت در جریان روشنی بود و نبود حال تو بگو با من، چگونه کنم؟ رفتن و بودن را برگزینم یا نبودن و ماندن؟ و از بودنم که با نیستی آنچه بوده ام به همراه است نگریزم و با دستان خود آنچه بوده ام را بسوزانم تا چراغ راه شود در تاریکی وقتی که خورشید نیست مردمان خورشید پرست تشنه ی نور هستند گناه پروانه ی شب پره چیست که رفتنش به سمت نور با سوختن بال هایش همراه است و دور ماندن از نور فکر خود سوختن را به خاطرش می آورد؟ شاعر گفت که عمر همه لحظه ی وداع لیسانس 4 ساله...
ما را در سایت لیسانس 4 ساله دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : cmostfet1 بازدید : 36 تاريخ : شنبه 5 خرداد 1403 ساعت: 9:35

جنس ما را خریدارش کم است آنچه در روزنه ی چشم جهان میطلبد تافته ای است از قبل چرخ شرهزاد عدم زان که این قیمت و تبلیغ نیاشاید همی در جواب قدح این دل ما خشم چه است؟ آنچه می‌بینید دلت آن را بخر ای نامه جو خواسته قیمت بر تو باشد یا به له شاید این است همان گمگشته جان خلق شاید آنچه تو بر دنبالشی آنم همین جا خفته است بر گریبانم مترس وانچه بر ما میشود لکه ای بر گردنم رنگش جزای شربت است جام من را چند روزی با غریق همراه کرد من زتو بیش ترسم ولی ساقش خوش است ساعتی بیراه بر هم بستری خوابیده دوش ساعتم در انتهای خواب بود که در چشمانم شکست دیگرم آن من نشد، آنی که داشتم درگذشت آن من در راه بود و از سر جانش گذشت شاید این انگیزه را در بر کنم این شایدم شایدی بیش بر شاید ها نشاید بشنوم پرسشم را هم دمم بر گوش من پاسخ داد پرسشی ناید به راهم من جوابش نشنوم لیسانس 4 ساله...
ما را در سایت لیسانس 4 ساله دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : cmostfet1 بازدید : 37 تاريخ : شنبه 5 خرداد 1403 ساعت: 9:35